در لحظهی دیدار تو گفتم که بعید است

در لحظه‌ی دیدارِ تو گفتم که بعید است ،
چشمانِ تو من را نکشاند به تباهی..

💫صدها غزل گفتم نشد وصفِ نگاهت ،
اصلا چرا چشمانِ تو انقدر زیباست ؟💫

#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#عاشقانه
#ویسگون
دیدگاه ها (۰)

بوی پیراهنِ خونینِ کسی می آید.. السّلام عَلیَ الحُسَین (ع)وع...

مارا هنری‌ نیست‌ به‌ جُز نوکریِ‌ توتا بوده‌ چنین‌ بوده‌ و تا...

‌‌جز قندِ لبِ یار که آرامشِ جان است هر قند که خوردیم زیادش ب...

خسته‌ام، ویرانیِ صد جنگ و طوفان در من است روحِ من بیزار از ا...

به افتخارِ نگاهت شراب کافی نیستتمامِ مستیِ دنیا به کامِ چشما...

گیرم اصلا به دلم کلِ جهان را بدهندتو نباشی بتپد این دلِ واما...

نیمه ی پاییز هم رو به پایان استانارها هم رسیده اند...تو امان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط