آيا گريه برای غير مصيبت و بلاهاست؟
(گريه براى مصائب و محنتهاى بزرگ است)
اطرافیان گفتند: همینطور است .
فرمود : چه مصيبتی بر مؤمن از اين سخت‏ تر كه برادر خود را محتاج بيند و نتواند به او كمك كند ؟! او را فقير بيند و نتواند علاج آن بكند ؟!
زهری می گويد :  مجلس بهم خورد و يكى از مخالفان حضرت كه بر امام زخم زبان می زد ، گفت : از اينها تعجب است كه يك بار ادعا می كنند آسمان و زمين و هر چيزى فرمانبر آنها است و از خدا چیزی طلب نمی کنند مگر اینکه آن‏ها را اجابت كند و بار ديگر نسبت به اصلاح حال خواص خودشان، اعتراف به درماندگى می کنند .
اين خبر به آن مرد گرفتار رسيد و آمد نزد امام و عرض كرد : ياابن رسول الله از فلانى به من خبر رسيده كه چنين و چنان گفته و اين گفته ی او از گرفتارى خودم بر من سخت‏ تر است .
امام فرمود : خدا اجازه ی رفع گرفتاريت را داده است . سپس فرمود : ‌اى فلانه (خطاب به يكی از كنيزها)‌ افطارى و سحرى مرا بياور . او هم دو قرص نان آورد .
امام به آن مرد فرمود : اينها را بردار ، جز آنها چيزى نداريم كه خدا بوسيله آنها از تو رفع گرفتارى می كند و مال بسيارى به تو می رساند.
آن مرد آن دو قرص نان را گرفت و به بازار رفت و نمي‌دانست چه كند و در فکر قرض سنگين و بدى وضع عيالش بود و شيطان او را وسوسه می كرد كه اين‏ دو قرص نان چطور حوائجت را برطرف مي‌کند؟!
تا اینکه به ماهى فروشى رسيد كه ماهى او خشک شده بود . به او گفت : اين ماهى تو خشک است ، اين قرص نان من هم خشک است . آیا ميل دارى اين ماهى خشک شده‌ات را به اين قرص نان خشک من بدهى؟ گفت : بله . ماهى را به او داد و قرص نان او را گرفت و باز به مرد نمك فروشى كه نمك او را نمی خريدند برخور کرد و به او گفت اين نمكت را که از تو نمی خرند ، نمک خود را به من می دهى و اين قرص نان را بگيرى؟ گفت : بله . نمك را از او گرفت و با ماهى آورد و گفت اين ماهى را با آن نمك اصلاح می كنم. چون شكم ماهى را شكافت دو لؤلؤ فاخر در آن يافت و خدا را حمد گفت
در اين ميان كه خوشحال بود در خانه او را زدند،آمد ببيند پشت در خانه چه کسي است،ديد صاحب ماهى و نمك هر دو آمدند و هر كدام می گويند :
اى بنده خدا ! ما و عيال ما هر چه كوشش كرديم دندان ما به اين قرص نان تو كار نكرد ( نتوانستیم نان را بخوريم) و گمان كرديم كه تو از بدحالى و فقر اين نان را می خورى و آن را به تو برگردانديم و آنچه هم به تو داديم بر تو حلال كرديم. او هم آن دو قرص نان را گرفت. وقتی آن دو نفر برگشتند،باز در خانه او را زدند.
ادامه در کامنت 👇👇👇
دیدگاه ها (۲)

یا موسی ابن جعفر

پرسپولیس. اسمی که با شنیدنش، خاطرات زیادی براتون زنده میشه. ...

خواص چای

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

فاطمه واژه ی بی خاتمه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط