نینی ها بیاید باهاتون حرف دارم
اگر یادتون باشه بهتون درباره نمایشنامه ای که داشتم مینوشتم صحبت کردم...
هفته پیش مدام درگیر تمریناش با بچها بودم و واقعا نگران بودم که نکنه خوب پیش نره، یا اگر اونجور که میخوام پیش نره چی؟
من سر پروژه و کار خیلی جدی میشمم متاسفانه و همش داشتم به بچها سر لحنشون گیر میدادم و اینا، و در این حین با خودمم خیلی درگیر بودم که چرا نمیتونم چیزی که میخوام باشم؟
سر تمرینای آخر وقتی یه بار کل نمایش رو اجرا کردیم به این فکر کردم که اگر من کسی هستم که این نمایشنامه رو نوشته که تمام تمام تمام حرفش اینکه هیچکس نمیتونه کامل و بی نقص باشه پس چرا مدام از خودم انتظار دارم بی نقص باشم؟ و اگر خود من نتونم حرفی که پشت نمایش هست رو بفهمم پس در این صورت... به هیچکس کمک نکردم حتی خودم
پس نینی های قشنگم بیاید قبول کنیم که هرکس نقص هایی داره چه کم و چه زیاد و ما فقط شاید بتونیم فقط بعضی از نقص هارو درست کنیم...
بیاید با طبیعت وجودمون رفیق باشیم، هرچند که میونم سخته...
دیدگاه ها (۱۳)

تاسبتانی که گذشت

welcome to autumn

جوری که این چند روزه زندگیم همچین وایبی داره

منظورت چیه که دلم نمیخواد رو کتابام خط بیفتههههمن جملات مورد...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_226دست از فکرای الکیم بر...

پارت ۹(داخل دفتر مدیر علامت مدیر=&)علامت ها:دینا=* ما...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_276+میشه بریم پیش بقیه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط