Island of Hawaii

part 7
و بعد از یک ماه به تحصیل خودشون ادامه بدهنند. استاد سه جین : درسته بیاید بریم دیگه باید برای استقبال از دانشگاه ییل به هتل برگردیم . میکیونگ: شما برید ما هم یکم دیگه میایم . استاد سه جین : باشه فقط دیر نکنید.پس از خداحافظی و جدایی از استاد ها میکیونگ همراه با برداشتن تلفن از کیفش و نشستن روی ماسه ها کنار من گفت: ببینیم جین وو و داسام کجا و چیکار میکنند. هایون : باشه بزن روی اسپیکر .میکیونگ : کجایید پرنده های عاشق . داسام: داریم تو ساحل قدم می‌زنیم. هایون :ما لب آب توی ساحل نشستیم شما هم بیاید پیش ما. میکیونگ آدرس داد و اونا هم اومدند کنار ما لب ساحل و مشغول حرف زدن شدیم. تقریبا ۱۵ دقیقه به هشت بود که جین وو بلند شد و گفت: بلند شید باید برگردیم هتل به استقبال سال آخریای دانشگاه چی بود. میکیونگ : ییل. جین وو: آره همون احمقایی که باید الان به خاطرشون برگردیم هتل بلند شید. هایون : شما برید من می‌خوام یکم اینجا قدم بزنم دیر تر میام. میکیونگ: باشه مراقب خودت باش و زود هم برگرد استاد ناراحت میشه که به استقبال نیایی. هایون : باشه حواسم هست منم تا ده دقیقه دیگه منم میام. پس از خداحافظی به سختی از هم جدا شدیم و.......- ادامه دارد-