شابیت طلوعیده نوک قله ی شاهو

شابیت طلوعیده نوک قله ی شاهو
مضمون غزلهای من ای خاطره بانو
تا ریخته از چشم قلم عکس تو بر بوم
جاری شده از طرح تنت، در همه جا بو
اندام تراشیده ات از وسوسه سرشار
چشمان شکاری تو یادآور آهو
معشوقه ی رویایی دنیای عجایب
دستی به سر جاده بکش، پا بده تا او
خود را بکشد سمت من و با تو بیاید
یک شب برسی ، تا بزنم پیش تو زانو
یک باغ بلوغی ، صفت میوه ی ممنوع
مرتد شدم آغوش بده، مرمره بازو
گیسو برهان ، خیمه بزن روی من و بعد
در بند بکش ، دار بزن با سر هر مو...🦋💞🦋

#saharshehim💖

#عاشقانه
#عزیزترینم
دیدگاه ها (۲)

چشم فَتّانِ تو مَشاطه نمیخواهد چونسُرمه را تعبیه کرده است خد...

این‌که بایدفراموشت می‌کردم را همفراموش کردمتو،تکراری ترین حض...

تو هر اندازه که بگریزی و پرهیز کنیمن همان قدر ، به آغوش تو م...

عشقم!از خواب بیدار شو و بدرخشخورشید طلوع کرده و پرنده ها آوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط