یا حسن بن علی ایها السعکری( علیه السلام )

سوزاند چنان زهر جفا بال و پرش را
انگار نمی‌ديد دگر دور و برش را

جانش ز عطش سوخت چنان جد غريبش
طوری كه بهم ريخت تمام جگرش را

شش سال ،نگهداشت علیرغم اسيری
ميراثِ به جا مانده‌ی نسلِ پدرش را

پنداشته بودند اگر حبس كنندش
از شاخه بريدند دگر برگ و برش را

با اينكه به زندان شده مسموم، ولی باز
تاريخ نوشت آنچه كه آمد به سرش را

تا شيعه به بيراهه‌ی ترديد نيفتد
بگذاشت درين معركه، تنها پسرش را

🔸شاعر:
#نفیسه_سادات_موسوی
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
دیدگاه ها (۰)

گر دخترکی پیش پر ناز کند گره کرب و بلای همه را باز کند

جنگیان پروژه برنامه ریزی شده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط