اسیربوسه ای هستم که ازرویت طلب دارم

اسیربوسه ای هستم که ازرویت طلب دارم
تمام بوسه هایم را نبوسیده به لب دارم


طبیبی ناخوش احوالم ،حبیبم گشته بیمارم
به شوق عافیت عمری دراین وادی مطب دارم

دلم می سوزد از سوز کیار زمهریر عشق
گمانم خود نمی دانی که از عشق تو تب دارم

بر آماج لبان تو دمادم می زنم بوسه
زصدها خال مهرویان ، نشانی منتخب دارم

نمی دانم خدایی یا که حورالعین من هستی
زمینی بودنت را من در این عالم عجب دارم

تو از جنس معمائی ، دمادم در تو حیرانم
دلی سرگشته وتنها که از عشقت سبب دارم...

#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

معشوقه بودن بلد نیستمبلد نیستم بهت بگم عزیزم، عشقمبا همه میخ...

زندگی ام سراسر تضاد است.🌸🍃یــــــــــــــــــــاد گرفته ام ه...

بینهایت دلنشین و دلنواز و دلپسندی!!اینچنین شخصی ببینی میتوان...

ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیمدیده از روی نگارینش نگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط