تورادوستمیدارم اخمتراهنگامیکهاخممیک

«تـٌوراٰ♡دوستْ‌می‌داٰرَم اَخمَت‌راٰهِنگامی‌ِکه‌اَخم‌می‌کٌنی،
«خَنده‌اَت‌»راٰهنگامی‌کِه‌«می‌خَندی»
حَتی‌«اَشکَت‌راٰ»هِنگامی‌که‌ِگریه‌ِمی‌کٌنی دوست‌ْمی‌داٰرَم ؛
اَگرچه‌ِخنده‌اَت‌که‌ِ«دوستَش‌می‌دارَم‌»زنده‌اَم می‌کٌند ،
واَشکَت‌که‌ِدوستَش‌می‌داٰرم‌می‌کٌشدم !
تـــٌوخون‌ِمنی ،
«تَپِش‌قلب‌مَنی🎶♥»
.
دیدگاه ها (۵۹)

@Ronakeftekhariتولدت مبارک عزیزدلم😍🎈🎈

@arsa_jooon🎈🎈ولی ☽︎ تُــــو ☾︎ بودنِت‌اونقدر قشَنگه،که‌قُر...

❤❤❤

از این همه پریشانی دلگیر که نه خسته‌امپریشانی تنها به موهایِ...

# پارت نهم | رمان فرزند آتش جونگکوک و ات به همون اپارتمان که...

### فصل دوم | پارت هشتم نویسنده: Ghazal ات دیگه نمی‌فهمید ...

غرور اسلیترینی (فصل 2)P4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط