عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم

عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم
یا گناهیست که اول من مسکین کردم

تو که از صورت حال دل ما بی خبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم

ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم

تو برو مصلحت خویشتن اندیش که من
ترک جان دادم از این که دل بسپردم
.
.
.

پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکیست
حرم و دیر یکی،سبحه و پيمانه یکی است
دیدگاه ها (۱)

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است در بند سر زلف نگاری بوده ...

اسرار ازل را نه تو دانی نه من این حل معما نه تو خوانی نه من...

من میرم امشب تازه میفهمی دلت گیره من میرم امشب فکر تو آروم ...

مهارت بروسلی آفریقا 😂

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط