چ الف ی
قسم به چای،
آنگاه که مسروری و آن زمان که از خستگی توان ایستادنِ روی دو پا نداری...
سه حرف بیشتر نیست ولی یک دنیا حرف برای گفتن دارد. وقتی دلت گرفته و از عالم و آدم بریده ای، یک لیوان چای میریزی و تا گردن میروی زیر پتو و شبکه های مجازی را زیر و رو می کنی. وقتی حالت خوب است، خوشحالی، از ته دل احساس خوشبختی میکنی، زنگ میزنی به نزدیک ترین هایت و به لیوانی چای مهمانشان می کنی.
در سرمای هوا با انگشتانت لیوان چای را در آغوش می گیری و به بخارش چشم می دوزی و رج به رج خیال میبافی. هوا که گرم باشد، با هر قُلپ چای، گرمای هوا را از یاد میبَری، عطشت فرو می نشیند. از دوران دانشجویی و خوابگاه هم که نگویم دیگر، چه شبهایی که حوالی دوِ نیمه شب به آشپزخانه میرفتیم، کتری می بردیم و چای دم می کردیم 😄
ولی این روزها، حرف چای که می شود، بیشتر از هرچیز یاد مادربزرگم می افتم که همیشه حواسش بود مهمانش چای ننوشیده نرود. چه آن روزها که سرحال و سرپا بود و خودش چای میریخت، چه آنگاه که تاب و توان ایستادن و نشستن و چای ریختن نداشت...

15 دسامبر روز جهانی چای بر تمامی چای‌‌نوشان مبارک😎




@aghazia
#چهارمحال_و_بختیاری
#زاینده_رود
#پاییز۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)

امروز، ۱۵ دسامبر روز جهانی چای است... نوشیدنی که زندگیمون، خ...

چرا شیرازیا اینقدر خوبن ؟(کاکا مرامتو عشقه❤️)#شیراز #شیرازیا...

اگر این دنیا غریبه پرور است؛ تو آشنا بمانتو پای خوبی‌هایت بم...

نامی تازه برايت بر می‌گزينمکه من بدانم و تو فقطنامی که از مي...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط