به دامان تو تو ای پایان و ای آغاز برگشتم

🍒🌱به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتم
پر و بالی تکاندم، خسته از پرواز برگشتم
به سویت آمدم تا خود بگویم راز عشقم را
دل از شرمندگی پر بود و بی ابراز برگشتم
مرا چون موج، دوری از تو ممکن نیست ای ساحل
هزاران بار ترکت کردم اما باز برگشتم
نه مثل ساحران پستم نه چون پیغمبران والا
عصا انداختم بی سحر و بی اعجاز برگشتم
دل از بیهوده گردی‌های سابق کندم و چون گرد
به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتم🌱🍒
سجاد سامانی
دیدگاه ها (۱)

🌱🍒من! باورم شده ست که در من، فرشته ها،پیغام می برند ، به پیغ...

🍒🌱تو را شناختم آریّ و بهترین بودیبه حق که ماده‌ترین ماده‌ی ز...

🍒🌱در من ابری نهفته است که به آفتاب می‌خنددچترت را فراموش کن ...

#گیلان_من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط