تنها تو صاحب تاریخ من

تنها تو … صاحب ِتاریخ ِمن!
نام خود را در صفحه اول بنویس،
و در صفحه سوم ،
و دهم،
و در آخرین ِآن.
تنها تو می توانی روزهای مرا سرهم کنی ،
از قرن اول تولد
تا قرن بیست و یکم پس از عشق.
تنها تو،
می توانی،
آنچه میخواهی به روزهایم بیفزایی
و آنچه را می خواهی
از آن حذف کنی.
تمام ِتاریخ ِمن،
از کف دست های تو جاری می‌شود،
و بر کف دست های تو می ریزد!
@lovebandar
دیدگاه ها (۰)

و تمام جهان همکه بگویند تو نیستی،من شهادت می دهمکه حضور داری...

خاطره اقیانوسی استکه هربار لباس‌هایمان خشک می‌شوددوباره ما ر...

قبرهای کهنه را باران فقط تر میکند...@lovebandar

وقتی میبینم طرف ده تا داداشی یا ده تا آجی داره،ناموسا همینه،...

از چه می هراسی ای انسان!

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

دوست پسر مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط