🍃من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد
دعای یک لب مستم که مستجاب نشد
من آن گلم که در آتش دمید و پرپر شد
به شکل اشک در آمد ولی گلاب نشد
نه گل که خوشه‌ی انگور گور خود شده‌ای
که روی‌شاخه دلش خون‌شد و شراب نشد
پیامبری که به شوق رسالتی ابدی
درون غار فنا گشت و انتخاب نشد
نه من که بال هزاران چومن به‌خون غلطید
ولی بنای قفس در جهان خراب نشد
هزار پرتو نور از هزار سو نیزه
به شب زدند و جهان غرق آفتاب نشد
به‌خواب رفت جهان آنچنان که تا به ابد
صدای هیچ خروسی حریف خواب نشد
دیدگاه ها (۰)

نفس خودمی❤

نمیدونم چرا بچه‌ که بودم آرزو کردم بزرگ بشم💔الان که بزرگ شدم...

افسانه های معروف 💜پارت ۴

افسانه های معروف 💜پارت ۳

#عاشقانه_های_من#دکلمه #دکلمه_های_زیبا#دکلمه_خاص #دکلمه_زیبا#...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط