لایو ویورس تهیونگ وجیمین:🐥🐯
🐥یه اسپویل؟🤨
🐥یه اسپویل. 😏🌚
🐥 این چیه؟ چی زدم؟
🐥 تهیونگ رفت یا من انداختمش بیرون؟
🐥 تهیونگ-شی؟ تهیونگ-شی~؟؟
🐥 انداختش بیرون؟ هنوز عکسش هست ولی؟
🐥 بچهها، خودش رفت؟ یا من حذفش کردم؟
🐥 میخنده* نمیدونم، همینجوری میذارم بمونه
🐥 نمیدونم به خاطر لایوه یا اینکه موقع لایو دارم شارژش میکنم
🐥 گوشیم در هر صورت داغ میشه
🐥 دلیل اینکه امشب داریم بازی میکنیم اینه که
🐥 داشتیم حرف میزدیم و دیدیم جونگکوک داره بازی میکنه، گفتیم "ما هم بریم بازی کنیم مثل اون؟"
🐥 چی؟ تهیونگ گفت برق اتاق بازیش قطع شده
🐥 حدسم اینه به خاطر رعد و برق باشه
🐥 اینجا خیلی رعد و برق میزنه امروز
🐥 لایو تهیونگ رو میبینید؟ این یکی که پر لگه هیچی نمیبینم
🐥 تهیونگ کجا رفت؟ میخنده*
🐥 گفت برق اتاقش قطع شده، احتمالاً به خاطر رعد و برق، پس احتمالاً الان داره حرص میخوره که درستش کنه و نمیتونه بیاد
🐥 حتی از بازی هم خارج شد، پس راند همینجا تموم شد
🐥 الان دیگه دیره که بپرسم شام خوردین یا نه؟
🐥 نمیتونم صبر کنم که آهنگ جدیدمون رو بشنوین، خیلی مشتاقم عکسالعملتون رو ببینم
🐥 ضبطش تموم شده، ولی هنوز میکس و تنظیم نشده، فقط ضبط شده فعلاً، شاید بعداً یه چیزایی هم عوض بشه
🐥 "با جونگکوک وقت بگذرون؟"
🐥 نمیدونم جونگکوک الان داره چیکار میکنه
🐥 فکر کنم الان بارون شروع بشه
🐥 کنسرت جین هیونگ هم بارون میاومد
🐥 ولی آرمیا خیلی سردشون شده بود، هوا خیلی سرد بود
🐥 "نیازی نیست اسپویل بدی، تا مارچ صبر میکنیم، قول میدیم"
🐥 اینجوری نیست که نخوام اسپویل بدم، ولی نمیدونم چجوری بهتون اسپویل بدم
🐥 راست میگیا، باید یه فکری کنم ببینم چطوری بهتون اسپویل بدم 😄
🐥 اوه اون عروسک نیست! وقتی جدا زندگی کردن رو شروع کردیم، از هوسوکی هیونگ هدیه گرفتمش
🐥 اون موقع ازش میترسیدم، برای همین میذاشتمش بیرون، هر بار که از خونه میرفتم میگفتم "های~"، ولی یه بار بعد از کار که برگشتم خونه، بدجوری ترسوندم، برای همین آوردمش داخل
🐥 "چرا عروسکا دارن همدیگه رو میبوسن؟"
🐥 چون اینجوری کمتر ترسناک به نظر میان میخنده*😂😭
🐥 «آلبوم چندتا آهنگ داره؟»
🐥 یه نگاه شیطون میکنه*🌚
🐥 نمیگم بهتون~🙂↔️
🐥 «لطفاً عکس پروفایل اینستا و ویورس رو عوض کن»
🐥 خب باشه، به چی عوضش کنم؟
🐥 «چون وارد دهه ۳۰ سالگی شدی، میتونم بهت بگم اجوشی؟»
🐥 معلومه که میتونی!
🐥 گرسنتونه؟
🐥 ببخشید!
🐥 چرا غذا خوردن اینقدر کیف میده واقعاً؟
🐥 رژیم شاید وظیفهای باشه که باید انجام بدیم، ولی بیاید خوشحال زندگی کنیم. زیاد به خودمون سخت نگیریم. برای من بخشی از کارمه.
*درمورد اینکه بدون هیچ میکروفون و EMI رفته روی استیج و خیلی اضطراب داشته حرف میزنه*
🐥 ولی خب، خیلی قشنگه میدونین...
🐥 قبلاً هم گفتم، ولی منظره وقتی میری روی صحنه و همهچی رو میبینی
🐥 فکر میکردم یادم مونده که چطوریه، ولی وقتی واقعا میری روی استیج، یه چیز دیگهست
🐥 تازه کار ضبط رو تموم کردیم، هنوز حتی رقصش رو هم نداریم
🐥 وقتی اینو باز میکنم و ویدیوها رو میبینم، همش غذاست، واسه همین خیلی برام سخته
🐥 چون عاشق غذا خوردنم *میخنده 🍜😄
#Live
#jimin
#V
🐥یه اسپویل؟🤨
🐥یه اسپویل. 😏🌚
🐥 این چیه؟ چی زدم؟
🐥 تهیونگ رفت یا من انداختمش بیرون؟
🐥 تهیونگ-شی؟ تهیونگ-شی~؟؟
🐥 انداختش بیرون؟ هنوز عکسش هست ولی؟
🐥 بچهها، خودش رفت؟ یا من حذفش کردم؟
🐥 میخنده* نمیدونم، همینجوری میذارم بمونه
🐥 نمیدونم به خاطر لایوه یا اینکه موقع لایو دارم شارژش میکنم
🐥 گوشیم در هر صورت داغ میشه
🐥 دلیل اینکه امشب داریم بازی میکنیم اینه که
🐥 داشتیم حرف میزدیم و دیدیم جونگکوک داره بازی میکنه، گفتیم "ما هم بریم بازی کنیم مثل اون؟"
🐥 چی؟ تهیونگ گفت برق اتاق بازیش قطع شده
🐥 حدسم اینه به خاطر رعد و برق باشه
🐥 اینجا خیلی رعد و برق میزنه امروز
🐥 لایو تهیونگ رو میبینید؟ این یکی که پر لگه هیچی نمیبینم
🐥 تهیونگ کجا رفت؟ میخنده*
🐥 گفت برق اتاقش قطع شده، احتمالاً به خاطر رعد و برق، پس احتمالاً الان داره حرص میخوره که درستش کنه و نمیتونه بیاد
🐥 حتی از بازی هم خارج شد، پس راند همینجا تموم شد
🐥 الان دیگه دیره که بپرسم شام خوردین یا نه؟
🐥 نمیتونم صبر کنم که آهنگ جدیدمون رو بشنوین، خیلی مشتاقم عکسالعملتون رو ببینم
🐥 ضبطش تموم شده، ولی هنوز میکس و تنظیم نشده، فقط ضبط شده فعلاً، شاید بعداً یه چیزایی هم عوض بشه
🐥 "با جونگکوک وقت بگذرون؟"
🐥 نمیدونم جونگکوک الان داره چیکار میکنه
🐥 فکر کنم الان بارون شروع بشه
🐥 کنسرت جین هیونگ هم بارون میاومد
🐥 ولی آرمیا خیلی سردشون شده بود، هوا خیلی سرد بود
🐥 "نیازی نیست اسپویل بدی، تا مارچ صبر میکنیم، قول میدیم"
🐥 اینجوری نیست که نخوام اسپویل بدم، ولی نمیدونم چجوری بهتون اسپویل بدم
🐥 راست میگیا، باید یه فکری کنم ببینم چطوری بهتون اسپویل بدم 😄
🐥 اوه اون عروسک نیست! وقتی جدا زندگی کردن رو شروع کردیم، از هوسوکی هیونگ هدیه گرفتمش
🐥 اون موقع ازش میترسیدم، برای همین میذاشتمش بیرون، هر بار که از خونه میرفتم میگفتم "های~"، ولی یه بار بعد از کار که برگشتم خونه، بدجوری ترسوندم، برای همین آوردمش داخل
🐥 "چرا عروسکا دارن همدیگه رو میبوسن؟"
🐥 چون اینجوری کمتر ترسناک به نظر میان میخنده*😂😭
🐥 «آلبوم چندتا آهنگ داره؟»
🐥 یه نگاه شیطون میکنه*🌚
🐥 نمیگم بهتون~🙂↔️
🐥 «لطفاً عکس پروفایل اینستا و ویورس رو عوض کن»
🐥 خب باشه، به چی عوضش کنم؟
🐥 «چون وارد دهه ۳۰ سالگی شدی، میتونم بهت بگم اجوشی؟»
🐥 معلومه که میتونی!
🐥 گرسنتونه؟
🐥 ببخشید!
🐥 چرا غذا خوردن اینقدر کیف میده واقعاً؟
🐥 رژیم شاید وظیفهای باشه که باید انجام بدیم، ولی بیاید خوشحال زندگی کنیم. زیاد به خودمون سخت نگیریم. برای من بخشی از کارمه.
*درمورد اینکه بدون هیچ میکروفون و EMI رفته روی استیج و خیلی اضطراب داشته حرف میزنه*
🐥 ولی خب، خیلی قشنگه میدونین...
🐥 قبلاً هم گفتم، ولی منظره وقتی میری روی صحنه و همهچی رو میبینی
🐥 فکر میکردم یادم مونده که چطوریه، ولی وقتی واقعا میری روی استیج، یه چیز دیگهست
🐥 تازه کار ضبط رو تموم کردیم، هنوز حتی رقصش رو هم نداریم
🐥 وقتی اینو باز میکنم و ویدیوها رو میبینم، همش غذاست، واسه همین خیلی برام سخته
🐥 چون عاشق غذا خوردنم *میخنده 🍜😄
#Live
#jimin
#V
- ۲.۷k
- ۱۰ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط