عصر جمعه شاید دلگیرترین شیفتهاست

عصر جمعه شاید دلگیرترین شیفتهاست...
عصری با احمدرضا بحث اتفاقات اخیر بود.
آقای الف که من از اول آقای احمدرضا صدایش میزدم تا با همکار دیگرم جابه جا نشود سال آخر کارش است...
تا بازنشستگی چندماهی بیشتر فاصله ندارد...
از آن دست آدمهای همیشه در صحنه و به اصطلاح سیاسیون چپ رادیکال...
در تمام تجمعات اصفهان شرکت داشته...
از 88 بگیر تا 98 و اعتراض کشاورزان...
نشسته ایم و در خلوتی موقتی شیفت از پسرهایش حرف میزنیم...
دوتا پسر دارد: پارسا که حالا دبیرستانی است و پوریا که امسال کلاس اولی بود...
برایم عجیب بود که آقای احمدرضا نسبت به حوادث اخیر بی تفاوت است...
اوج واکنشش به کلیپ های بچه ها سر تکان دادن است...
از پارسا گفت و از نگرانی برای پسرش...
از مدرسه ای که عوض کرده تا شاید پسرش از آسیب معاشرت با نسلی که به زعم او همه را می ترساند در امان باشد...
از بد زبانی ها...
از ارتباطات جنسی بی چهارچوب...
از پچ پچ های همکلاسی ها در گوش پسرش...
نشسته ایم و آقای احمدرضا با لهجه شیرین اصفهانی دغدغه های یک پدر دهه پنجاهی برای پسر دهه هشتادی اش را ردیف میکند...
و آخرش میگوید:
فقط خدا به خیر کند...
#همین
دیدگاه ها (۱۱)

من بهش میگم:ادبیات مشمئز کننده ی فردگرایی...لحن و ادبیات حاک...

سلام. قبل از هرچیز بابت کیفیت بد تصویر و چهره خسته خودم بعد ...

آقای میم از آن سیدهای منتقد نظام است...چند روز قبل که یکی از...

افسانه نماد واقعی این جمله نادر ابراهیمی هست اونجا که میگه:ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط