دیشب خونه عموم بودم من نشسته بودم پسر عموم نشسته بود بعد ابجیم.
میوه اوردن خیار داشتم پوست میکندم پسر عموم رو دیدم دیدم یه کله خیار چسبونده رو پیشونیش اجیمو صدا زدم همه به خاطره میخندیدن منو ابجیم به پسر عموم ابجیم اومد خیارو با چاقو بگیره پسر عموم میزنه چاقو میره زیر گلوی ابجیم نظریک بود بمیره
من اومدم با دستم بر دارم زد تو دماغم دوباره یکم نشستیم برمیگرده نگام میکنه میگه نمک بده میزنم خیاره رو میندازم از رو پیشونیش میاد میگه من ادمت میکنم
من زیر لب گفتم بشین تا ادم شم انگار شنید بعد گفت چی؟ منم برگشتم گفتم ادم بشو نیستم و مکالمه تمام میشود
اره خلاصه اگه از حالت هار بودن در اومدم بدونین ادمم کردن
میوه اوردن خیار داشتم پوست میکندم پسر عموم رو دیدم دیدم یه کله خیار چسبونده رو پیشونیش اجیمو صدا زدم همه به خاطره میخندیدن منو ابجیم به پسر عموم ابجیم اومد خیارو با چاقو بگیره پسر عموم میزنه چاقو میره زیر گلوی ابجیم نظریک بود بمیره
من اومدم با دستم بر دارم زد تو دماغم دوباره یکم نشستیم برمیگرده نگام میکنه میگه نمک بده میزنم خیاره رو میندازم از رو پیشونیش میاد میگه من ادمت میکنم
من زیر لب گفتم بشین تا ادم شم انگار شنید بعد گفت چی؟ منم برگشتم گفتم ادم بشو نیستم و مکالمه تمام میشود
اره خلاصه اگه از حالت هار بودن در اومدم بدونین ادمم کردن
- ۲.۸k
- ۰۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط