یه شب که کنارم دراز کشیده بود بهم گفت

- یه شب که کنارم دراز کشیده بود بهم گفت‌ :
یه جمله بگو که حالِ الان من رو
نشون بده ؛
چیزی نگفتم .
گفت ‹‍ خودم بگم؟ ›
گفتم بگو ؛
گفت ‹‍ قلبم بوی تو رو گرفته ! ›
موهاش رو بوسیدم و به این فکر کردم ك
± یه عاشق خیلی بهتر از یه نویسنده حرف می‌زنه :)!🧡'🎼
دیدگاه ها (۲۶)

یه‌ وقتی‌ میرسه‌ که‌ تو ازنشدنای‌ زندگیت‌ خوشحال‌ میشی‌ واز ...

- نامفهموم‌تر از نیچه ؛‹‍ مرتدتر از شاهین ؛تنها‌تر از فروغ ....

- می‌خوای آخر دنیا رو واست توصیف کنم :‹‍ آخر دنیا جاییه که ا...

یه آدم درستو انتخاب کنید ، اونو خیلی دوسش داشته باشید و از ز...

یه جمله تو یه کتاب خوندم واقعا قلبم آروم شد، گفتم به تو ام ب...

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط