دیگر توان دنبال کردن کسی را ندارم

دیگر توان دنبال کردن کسی را ندارم،
حتی دنبال عشق دویدن و به هرقیمتی به دست آوردنش را!
بی حس شده ام و این باعث شده نسبت به افکار هیچکس کنجکاو نباشم..
کنجکاو نباشم که مرا چه می بینند و چگونه..
به قول هایشان وفا می کنند یا نه..
حرفهایشان فقط حرف است یا عمل کردن هم بلدند !
"بی حسی" خوب است.. مثل این است که فقط نگاه کنی ، ببینی و هیچ چیز نگویی..
آدم ها را ، رفتارشان و قضاوت هایشان را..
می بینی و رد می شوی!
راستی چه شد که عشق رنگ باخت؟
چه شد که هر چه دویدیم عشق دست نیافتنی تر شد؟
کجای مسیر راه اشتباه رفتیم؟
چه شد که در گلوگاه زندگی ماندیم و دست و پا زدیم برای یک جرعه از عشق ؟
شاید که عشق همین است ،،دویدن و نرسیدن
شاید تصور ما اشتباه بوده
شاید عشق افسانه ای بیش نبوده
شاید...........♏
دیدگاه ها (۳)

غرور باید مچاله شود، بمیرد اصلاًپای دلدادگی که در میان باشد،...

دوستی میگفت:🤎جای گیاهِ بامبو را که عوض کنیدیگر رشد نمیکند؛می...

و تو يك روز مى فهمى...بعد از من هر كه پرسيد عشق چيست؟با حسرت...

مثل شعری قابل تحسین که بی تشویق نیستهیچ خطی مثل ابروی تو نست...

#مافیای_من #P2چانگبین:چی شده؟؟؟حالت خوبه؟؟؟بیا اینجا ببینمت«...

سر زمین باشکوه نگهبان آتش پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط