دیدم از دور بر افروخته سیمای تو را

دیدم از دور بر افروخته سیمای تو را
خواندم از  نرگس بیمار تو غمهای تو را

منکه هرگز نگشودم به کسی چشم نیاز
دارم امروز به جان تو تمنای تو را

بخدا میکشدم حسرت این غم که چو شمع
نکنم گرم چرا خلوت شبهای تو را

گردش چشم سیه مست تو سرمستم کرد
به جهانی ندهم مستی صهبای تو را

در دلم مهر کسی خانه نکرده ست بیا
خانه خالیست نگه داشته ام جای تو را

سر ببالین نگذارم من شوریده مگر
تکیه گاه سر شورریده کنم پای تو را

همه سرگرم تماشای بهارند صمیم
نفروشد به گل و لاله تماشای تو را...🦋🦋


گجن غمسیز کدرسیز اولسون جانمن ایچی🫂🌹

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۰)

حمن که هر شب با خیالت عمر را سر می کنم عشق را در چشم زیبای ت...

ازعشق پَرواكردنش رادوست دارمامروزوفرداكردنش رادوست دارمازچشم...

شده در قلب کسی، جلوه یمهتاب شوی ؟شده بر تشنه لبی، چکه کنی،آب...

مشکل اینجاست فکر میکنیم همیشه زمان داریم فکر میکنیم همیشه وق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط