گمان میرفت که این تکه چوب پایان افرا باشد

گمان می‌رفت که این تکه چوب، پایانِ افرا باشد؛
خاموش، بی‌برگ، بی‌جان...
اما از دلِ خاموشیِ تنه‌ای خشک،
جوانه‌ای کوچک، بی‌هیاهو سر برآورد. 🌱
نه ریشه‌ای در خاک داشت، نه مجالی برای نفس کشیدن.
اما ماند...
صبور ماند،
و در خلوتِ چهارساله‌ی کارگاه، آرام آرام جان گرفت.

و امروز، آن جوانه‌ی خاموش، درختی‌ست سبز و پُرثمر…
درختی از جنس انجیر،
که ریشه در چوبی مرده دارد،
و زندگی را بی‌هیچ خاکی، معنا کرده است.

آری…
زندگی همیشه از جایی که فکرش را نمی‌کنی، می‌شکفد.🌷

✅️ اگر روزی حس کردی تمام شده‌ای، به یاد آور…
گاهی ریشه‌های حقیقی، در دلِ خاموش‌ترین لحظه‌ها نهفته‌اند.
.
دیدگاه ها (۱۱)

داستان بابا کرم😍😍😍

😅😅😅

بعد از تمامِ نشدن‌ها رفتن‌ها و از دست دادن‌ها،بعد از تمامِ ش...

حیوان خانگی به این میگن بقیه داستان هست.🤦‍♀️🤦‍♀️🙏😂

در ژرفای وجود هر انسانی گلادیاتوری خاموش است؛ نه در میدان خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط