احوالات بی طرفان و خاموشان و... در دوران #فتنه استاد #شجاعی
پیغمبر اسلام (صلیاللهعلیه و آله) را در خواب دیدم : تَشتی جلوی دستانش بود، گفت خون حسین علیهالسلام است! چند قطره خون روی چشمانم پاشید! بیدار شدم... نابینا شده بودم! من فقط تماشاچیِ لشکر عمرسعد بودم، همین!