ترسم که نباشی و شبی زار بمیرم

تـرسـم کــه نبـــاشی و شبـــی زار بمیــــرم
سخت است که گل باشم و چون خار بمیرم
دیدگاه ها (۱)

لعنت به قلبم که هرگز مرهمی نداشت

از تبار غصه ایم ، اشک است قوم و خویش ماجز غم و حسرت نباشد را...

ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺣﺮﻓﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﺍﻳﺪ ...ﻻﺟﺮﻡ ﺑﺮ ﺩﻝ ﻧﺸﻴﻨﺪ ...ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻳﻚ ...

خدا نمیتوانست همه جا باشد پس مادر را آفرید.روز مادر

همه با یار خوش و من به غم یار خوشمسخت کاری است ولی من به همی...

عضوهای جدید ( پارت ۴ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط