دیروز بالاخر اومد پیشم

دی‍‌روز بال‍اخر‍ہ اوم‍‌َد پی‍‌شم ..
اوم‍‌َد رُو ت‍‌ختم بغ‍‌لم ن‍‌ِشست گ‍‌ُفت : این‍‌جا چی‍‌کار می‍‌کنی؟
گ‍‌فتَم : بِب‍‌ین دل‍‌بر ، وَق‍‌تی نی‍‌ستی ه‍‌مین میشِہ .. دیگ‌‍ِہ وق‍‌تی ن‍‌َبودی م‍‌ن هی اس‍‌‍‌متو ص‍‌ِدا می‍‌زدم ، شای‍‌َد ب‍‌یای ،
انق‍‌در اس‍‌مُتو ص‍‌دا زدم ک‌‍ِہ آوردنم این‍‌جا ،
گُف‍‌تن دی‍‌وونہ ایی ،
ولی تُ‍‌و ک‌‍ِہ می‍‌دونی َم‍‌ن دیوونہ ن‍‌یستم ،
م‍‌َن فق‍‌ط دوس‍‌ِت دارم‍ . .
خَن‍‌دید خندید خن‍‌دید هی‍‌چی ن‍‌َگفت ، فق‍‌ط خن‍‌دید و با خن‍‌ده ک‍‌ُل آسایش‍‌گاهو دوی‍‌د ؛
و صِ‍‌داش وق‍‌تی با خ‍‌َنده می‍‌گُفت ∶ بیا دن‍‌بالم
ت‍‌و س‍‌َرم میپیچ‍‌ید‌ . .
رَف‍‌تیم بال‍ا ، عاش‍‌ِق ارت‍‌فاع ب‍‌ُود ،
نِش‍‌ست لَب‌‍ہ ی پ‍‌شت ب‍‌وم ، گ‍‌ُفت : بیا ب‍‌َغلم . میدون‍‌ِستم همہ چی ت‍‌َموم ش‍‌ده
میدون‍‌ستم وَق‍‌تی ب‍‌یاد م‍‌ن دیگ‌‍ِہ دیوونہ ن‍‌یستم ، پَری‍‌دم بغ‍‌لش !
ساع‍‌ت ۳:۳۸ دقیقہ ی ص‍‌ُبح ،
ب‍‌ُوی گ‍‌ند جِناز‍ہ ی #دخ‍‌تری ک‌‍ِہ از پُش‍‌ت بـ‌وم پ‍‌ریده ب‍‌ود ..
پایی‍‌ن م‍‌گس ها را ب‌‍ِہ صرف غ‍‌َذا دع‍‌وت میک‍‌ـ‌رد
دیدگاه ها (۱۳)

یه دیالوگی تو یه فیلمی بود که میگفت " فکر میکنی خیلی بیخیاله...

من میتونستم بشینم بحث کنم، داد بزنم،عصبانی شم، همه‌چی رو گند...

عشق با وابستگی فرق داره؛این که بتونی یک روز،یک ساعت،یک هفته ...

تو برنامه نویسی یه چیزی وجود داره به اسم «حلقه‌ی بینهایت». ک...

دوپارتی اس\مات تهیونگپارت۲(اخر)ویو ا.ت... بردم تو اتاق دونفر...

وقتی تورو با خودش میبره حموم

SENARIO :: SOKUKU :: PART :: 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط