در پهنای دریای قلبم گمت کردم نازنیندلم
در پهنایِ دریایِ قلبَم گُمَت کردم نازنیندلم ؛
هرچه پارو میزنم نمییابَمَت.. برایِ نجاتت غواسی شُدمو به اعماقِ دلَم سفر کردم..
تو بگو حتی نشانهای از تو.. نه... نیافتم....
غم این خوشحالی برایَم دردآور است لیکن ؛ نبودِ تویی که همانند خورشیدی سوزان دریایِ قلبم را قاتل میشُدی و در آسمان چالَش میکردی مرا دلشاد کردهاست ؛..
اما با نبود تویی که تنها عزیزکردهء من بودی چه کنم ؟ تویی که تنها ماهیِ دِلَم بودی.. در نبودَت به کُدام زیبا نجوایِ موسیقی گوش کنم ؟ و یا حتی من.. در نبودت به کُدام رقاصی موج در میانِ ابریشَمِ موجِ گیسها بنگرم ؟. . .
دلبندم .. نبودت به همراهِ خود شادیِ عظیم و غمی عظیمتر برایَم ارمغان آوردهاست ؛ من چه کنم.. به کدامین عظیم امواج بنگرم !؟
امواجِ شادیِ دریایِ دلم..
و یا امواجِ دردِ بیانتهایِ آسمانش ؟
هرچه پارو میزنم نمییابَمَت.. برایِ نجاتت غواسی شُدمو به اعماقِ دلَم سفر کردم..
تو بگو حتی نشانهای از تو.. نه... نیافتم....
غم این خوشحالی برایَم دردآور است لیکن ؛ نبودِ تویی که همانند خورشیدی سوزان دریایِ قلبم را قاتل میشُدی و در آسمان چالَش میکردی مرا دلشاد کردهاست ؛..
اما با نبود تویی که تنها عزیزکردهء من بودی چه کنم ؟ تویی که تنها ماهیِ دِلَم بودی.. در نبودَت به کُدام زیبا نجوایِ موسیقی گوش کنم ؟ و یا حتی من.. در نبودت به کُدام رقاصی موج در میانِ ابریشَمِ موجِ گیسها بنگرم ؟. . .
دلبندم .. نبودت به همراهِ خود شادیِ عظیم و غمی عظیمتر برایَم ارمغان آوردهاست ؛ من چه کنم.. به کدامین عظیم امواج بنگرم !؟
امواجِ شادیِ دریایِ دلم..
و یا امواجِ دردِ بیانتهایِ آسمانش ؟
- ۲.۴k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط