«من وقتی جلو او بودم، مثل مجسمه خشک میشدم... فکر میکردم همه چیزم را میداند. نگاهش مثل نور چراغی که از روزنهای به اتاق تاریکی بیفتد، روی دل من میافتاد...❤️🌱
📚#چشم_هایش
✍️🏻#بزرگ_علوی
#کتاب #کتابخوانی #رمان
#book_life
📚#چشم_هایش
✍️🏻#بزرگ_علوی
#کتاب #کتابخوانی #رمان
#book_life
- ۱۱.۴k
- ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط