پادشاهی کوه نمک بزرگی داشته

پادشاهی کوه نمک بزرگی داشته؛

میگه هر کس بتونه از این کوه نمک
بیشتر بخوره دخترمو بهش میدم
یه خان زاده میاد یه دیس از این کوه نمک میخوره
یه رعیتی میاد یه مجمع بزرگ از کوه نمک
میخوره یه بچه پایین یه دهاتی
یه خوب واقعی میاد فقط یه مزه میکنه
بهش میگن مشتی تو با این قد
و هیکل با این بر و بازو
چرا فقط یه مزه کردی؟؟؟
فلان خان زاده اومد یه دیس نمک خورد
فلان رعیت اومد یه مجمع بزرگ خورد
تو فقط یه مزه؟
میگه ؛اولا ما نمک پرورده ایم
دوما ؛شرط به خوردن زیاد خوردن
نمک نیست
حکم به نگه داشتن نمکه👏
سلامتی اون که حرمت نون و نمک حالیشه !
‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‎
دیدگاه ها (۶)

دوست داشتن قشنگه...دوست داشتن مقدسه ...ولی "عشق" نیاز به مرا...

چه زیبا گفت فروغ فرخزاد...دلت را بتکان...اشتباهاتت وقتی افـت...

خماری نبودنت رو میکشم رفیق اما تن به نعشگی نامردان نمی‌دهم !...

آن‌ها که خوانده‌ام همه از یادِ من برفت الا حدیث دوست که تکرا...

سایه های سبز

ویو تیهونگ : داشتم خو خیابون پس کوچه ها قدم میزدم که یه دختر...

مسابقه داستان نویسی خصوصی بین من و تعدادی از دوستان شروع شده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط