پیر پسر
@filmgoon
پدر آشغال🤐😡😡
🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒
غلام باستانی و دو پسرش بدون همسر یا مادری در خانهای قدیمی و دوطبقه زندگی میکنند. علی و رضا دو پسر غلام هستند که هر کدام مادری جدا از دیگری داشتهاند. دو پسر که در آستانهٔ میانسالگی قرار دارند، تلاش میکنند پدر را راضی به فروش خانه کنند، اما غلام که مردی معتاد و هوسباز است هر بار از این کار طفره میرود و بیش از آنکه نگران آیندهٔ فرزندانش باشد، در پی لذتجویی و خوشگذرانی است. غلام بیشتر وقتش با خیابانگردیهای بیهدف یا در مغازه سمساری دوستش، غمخوار، سپری میکند. علی در یک کتابفروشی، فروشنده است که بهخاطر یک همکار اخراج میشود و رضا برای یک املاکی کار میکند.
غلام پول زیادی دارد، اما علی و رضا درد زیادی از بیپولی میکشند و میخواهند که با فروش خانه و بازسازی آن پولی به جیب بزنند، اما غلام راضی نمیشود. رضا برای رسیدن به این پول و سامانگرفتن زندگیشان آرزوی مرگ غلام را دارد و بارها نقشه قتلش را با خونسردی جلوی برادرش علی به زبان آورده است. یک روز هنگامی غلام در سمساری غمخوار است، زنی جوان به نام رعنا را میبیند که به دنبال خانهای برای اجاره میگردد. غلام او را به خانهاش میبرد و رعنا مستأجرش میشود. غلام به رعنا نظر دارد و چون میداند که رعنا از نظر مالی وضع خوبی ندارد با اجاره کمتری خانه را به او اجاره میدهد.[۱]
غلام به پسران میگویید که قرار است با رعنا ازدواج کند. رعنا اما از نقشههای غلام بیخبر است و به طبقه بالای خانه اسبابکشی میکند. سپس یک شب غلام و پسران را برای شام دعوت میکند و از حرفهای رضا متوجه قصد و نیت غلام میشود. در این میان بین علی و رعنا علاقهای شکل میگیرد و علی سعی میکند غلام را قانع کند که دست از سر رعنا بردارد؛ اما غلام راضی نمیشود و پافشاری میکند که با رعنا باشد. غلام در خانه غمخوار با یکی از اطرافیان غمخوار که رعنا را میشناسد و معتقد است رعنا به غلام جواب مثبت نمیدهد، شرط میبندد که میتواند با رعنا همبستر شود. به پیشنهاد غمخوار، یک روز غلام با مقدار زیادی پول نقد به طبقه بالا میرود و به رعنا ابراز علاقه میکند. رعنا با عصبانیت غلام را طرد میکند اما غلام پول را پس نمیگیرد.
علی و رعنا یک شب را بیرون میگذرانند و به خانه بازمیگردند. غلام به علی میگوید که از خانه برود اما علی اینکار را نمیکند چون خانه برای مادرش بوده است. غلام به علی هشدار میدهد که از رعنا دوری کند اما علی زیربار نمیرود. غلام و علی برای رسیدن به رعنا با هم رقابت میکنند. یک شب غلام به طبقه بالا میرود و تمام شب را آنجا میگذراند. سپس با یک جعبه شیرینی به خانه غمخوار رفته و بهخاطر رسیدن به خواستهاش رقص و شادی میکند.
رعنا چون احساس میکند در آن خانه حریم شخصی ندارد، به خانهٔ پدر و مادرش میرود. علی نزد رعنا میرود و مسئله آن شب را از او میپرسد. رعنا میگویید که غلام اصرار داشته تا آن شب را آنجا بماند اما کاری نکردهاند و رعنا به اتاقش رفته و خوابیده بوده است. علی داستان غلام را برای رعنا تعریف میکند و رعنا آن را تکذیب میکند. رعنا برای پس دادن پول غلام نزد او میرود اما غلام قبول نمیکند و اصرار میکند که با رعنا همبستر شود. رعنا میگویید که چون عاشق علی است نمیتواند اینکار را بکند اما غلام او را میرباید.
رعنا ناپدید شده و علی که همهجا را جستجو کرده، مطمئن میشود که غلام بلایی بر سر رعنا آورده است، از او میپرسد که با رعنا چهکار کرده است. اما غلام مدام میگوید که نمیداند رعنا کجاست. علی و رضا یک شب همه مواد مخدر غلام را برمیدارند و درهای خانه را قفل میکنند. غلام بیدار میشود و پس از اینکه متوجه این موضوع میشود، شروع به دعوا کردن با پسرانش میکند و میگوید که به رعنا تجاوز کرده و او را کشته است. همچنین میگوید که رضا پسر او نیست و رضا را محصول خیانت میداند که مادرش را به این دلیل کشته بوده است. در این جنگ و جدال، غلام به علی چاقو میزند و رضا را با بالشت خفه میکند. علی برای نجات رضا به غلام چاقو میزند و در آخر هر سه میمیرند...
بازیگران
#لیلا_حاتمی
#حامد_بهداد
#حسن_پورشیرازی
#محمد_ولی_زادگان
#محمدرضا_داوودنژاد
#بابک_حمیدیان
#اکتای_براهنی #فیلم_سریال_ایرانی
#ژانر_درام #پیر_پسر
پدر آشغال🤐😡😡
🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒
غلام باستانی و دو پسرش بدون همسر یا مادری در خانهای قدیمی و دوطبقه زندگی میکنند. علی و رضا دو پسر غلام هستند که هر کدام مادری جدا از دیگری داشتهاند. دو پسر که در آستانهٔ میانسالگی قرار دارند، تلاش میکنند پدر را راضی به فروش خانه کنند، اما غلام که مردی معتاد و هوسباز است هر بار از این کار طفره میرود و بیش از آنکه نگران آیندهٔ فرزندانش باشد، در پی لذتجویی و خوشگذرانی است. غلام بیشتر وقتش با خیابانگردیهای بیهدف یا در مغازه سمساری دوستش، غمخوار، سپری میکند. علی در یک کتابفروشی، فروشنده است که بهخاطر یک همکار اخراج میشود و رضا برای یک املاکی کار میکند.
غلام پول زیادی دارد، اما علی و رضا درد زیادی از بیپولی میکشند و میخواهند که با فروش خانه و بازسازی آن پولی به جیب بزنند، اما غلام راضی نمیشود. رضا برای رسیدن به این پول و سامانگرفتن زندگیشان آرزوی مرگ غلام را دارد و بارها نقشه قتلش را با خونسردی جلوی برادرش علی به زبان آورده است. یک روز هنگامی غلام در سمساری غمخوار است، زنی جوان به نام رعنا را میبیند که به دنبال خانهای برای اجاره میگردد. غلام او را به خانهاش میبرد و رعنا مستأجرش میشود. غلام به رعنا نظر دارد و چون میداند که رعنا از نظر مالی وضع خوبی ندارد با اجاره کمتری خانه را به او اجاره میدهد.[۱]
غلام به پسران میگویید که قرار است با رعنا ازدواج کند. رعنا اما از نقشههای غلام بیخبر است و به طبقه بالای خانه اسبابکشی میکند. سپس یک شب غلام و پسران را برای شام دعوت میکند و از حرفهای رضا متوجه قصد و نیت غلام میشود. در این میان بین علی و رعنا علاقهای شکل میگیرد و علی سعی میکند غلام را قانع کند که دست از سر رعنا بردارد؛ اما غلام راضی نمیشود و پافشاری میکند که با رعنا باشد. غلام در خانه غمخوار با یکی از اطرافیان غمخوار که رعنا را میشناسد و معتقد است رعنا به غلام جواب مثبت نمیدهد، شرط میبندد که میتواند با رعنا همبستر شود. به پیشنهاد غمخوار، یک روز غلام با مقدار زیادی پول نقد به طبقه بالا میرود و به رعنا ابراز علاقه میکند. رعنا با عصبانیت غلام را طرد میکند اما غلام پول را پس نمیگیرد.
علی و رعنا یک شب را بیرون میگذرانند و به خانه بازمیگردند. غلام به علی میگوید که از خانه برود اما علی اینکار را نمیکند چون خانه برای مادرش بوده است. غلام به علی هشدار میدهد که از رعنا دوری کند اما علی زیربار نمیرود. غلام و علی برای رسیدن به رعنا با هم رقابت میکنند. یک شب غلام به طبقه بالا میرود و تمام شب را آنجا میگذراند. سپس با یک جعبه شیرینی به خانه غمخوار رفته و بهخاطر رسیدن به خواستهاش رقص و شادی میکند.
رعنا چون احساس میکند در آن خانه حریم شخصی ندارد، به خانهٔ پدر و مادرش میرود. علی نزد رعنا میرود و مسئله آن شب را از او میپرسد. رعنا میگویید که غلام اصرار داشته تا آن شب را آنجا بماند اما کاری نکردهاند و رعنا به اتاقش رفته و خوابیده بوده است. علی داستان غلام را برای رعنا تعریف میکند و رعنا آن را تکذیب میکند. رعنا برای پس دادن پول غلام نزد او میرود اما غلام قبول نمیکند و اصرار میکند که با رعنا همبستر شود. رعنا میگویید که چون عاشق علی است نمیتواند اینکار را بکند اما غلام او را میرباید.
رعنا ناپدید شده و علی که همهجا را جستجو کرده، مطمئن میشود که غلام بلایی بر سر رعنا آورده است، از او میپرسد که با رعنا چهکار کرده است. اما غلام مدام میگوید که نمیداند رعنا کجاست. علی و رضا یک شب همه مواد مخدر غلام را برمیدارند و درهای خانه را قفل میکنند. غلام بیدار میشود و پس از اینکه متوجه این موضوع میشود، شروع به دعوا کردن با پسرانش میکند و میگوید که به رعنا تجاوز کرده و او را کشته است. همچنین میگوید که رضا پسر او نیست و رضا را محصول خیانت میداند که مادرش را به این دلیل کشته بوده است. در این جنگ و جدال، غلام به علی چاقو میزند و رضا را با بالشت خفه میکند. علی برای نجات رضا به غلام چاقو میزند و در آخر هر سه میمیرند...
بازیگران
#لیلا_حاتمی
#حامد_بهداد
#حسن_پورشیرازی
#محمد_ولی_زادگان
#محمدرضا_داوودنژاد
#بابک_حمیدیان
#اکتای_براهنی #فیلم_سریال_ایرانی
#ژانر_درام #پیر_پسر
- ۳۸.۹k
- ۰۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط