عاشقانه های شبنم

سر بارِ خویشم؛  کوله ای بر شانه حیرانم
سوی کجا طی می کنم ره ؛خود  نمی دانم
سر می رود از من لهیبی  داغ و طاقت سوز
یک کوه اندوهم که در حجمم نمی مانم
من با تمام واژه های تلخ و آتشگون
با هیمه ی هجران تو سر در گریبانم
خاکسترم را می بری هر جا که می خواهی
پیچیده ام بر  شانه ات ؛  از خود  گریزانم
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم درکنار زندگیم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم روانشناسی جذب نورومهر الهی

می دونین اگر این مسئله اصل قرار بگیره از فردا دیگه سنگ رو سن...

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط