هنوزترکتنکردهدرمنمیآیی

#هنوز_ترکت_نکرده_در_من_می‌آیی،
بلورین، لرزان،
یا ناراحت، از زخمی که بر تو زده‌ام
یا سرشار از عشقی که به تو دارم،
چون زمانی که چشم می‌بندی
بر هدیه‌ی زندگی
که بی‌درنگ به تو بخشیده‌ام.

عشقِ من،
ما همدیگر را تشته یافتیم
و سر کشیدیم هر آنچه که آب بود و خون،
ما همدیگر را گرسنه یافتیم
و یکدیگر را به دندان کشیدیم،
آن‌گونه که آتش می‌کند
و زخم بر تن‌مان می‌گذارد.

اما در انتظارِ من بمان،
شیرینی خود را برایم نگهدار.
من نیز به تو
گلِ سرخی خواهم داد...
دیدگاه ها (۸)

#با_دو_چَشم_قاتلت، تیر خلاصت را بزن روی هر بندِ دلم، گیر لب...

#می‌نوشم_تو_را_لب‌هایت_رامثل جامانده‌ای در کویربا آخرین قطره...

#هنگام_وصل_ماست_بہ_باغ_بزرگ_شبوقتی کہ سیب نقره اے ماه میرسد....

#من_از_تنهاترین_تنهایی_دنیامن از پژواک فریاد زمین آغاز خواهم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط