‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌از لحظه‌ای که نامت در ذهنم جوانه زد، جهان برایم رنگ دیگری گرفت، هر روز با یاد تو آغاز می‌شود و هر شب با خیال تو به پایان می‌رسد، تو همان نوری هستی که در تاریکی‌های بی‌پایان مرا هدایت می‌کند، همان آرامشی که در هیاهوی زندگی مرا در آغوش می‌گیرد، هر بار که به چشمانت فکر می‌کنم، انگار تمام ستاره‌های آسمان در یک نگاه جمع شده‌اند، و هر بار که لبخندت را تصور می‌کنم، خورشید دوباره طلوع می‌کند فقط برای من، عشق من به تو نه محدود به لحظه‌هاست و نه وابسته به شرایط، بلکه حقیقتی‌ست که در رگ‌هایم جریان دارد، مثل خونی که زندگی را ممکن می‌سازد، تو آغاز و پایان منی، دلیل هر امید و هر رؤیا، هر شعر و هر سکوت، هر خنده و هر اشک، اگر روزی جهان خاموش شود، اگر همه‌چیز از حرکت بایستد، باز هم عشق من به تو ادامه خواهد داشت، چون تو فراتر از زمان و مکان در قلب من حک شده‌ای، تو همان موسیقی پنهانی هستی که بی‌وقفه در جانم می‌نوازد، همان شعری که هیچ‌گاه تمام نمی‌شود، همان رؤیایی که هرگز از آن بیدار نمی‌شوم، و من هر لحظه بیشتر در تو غرق می‌شوم، بیشتر به تو ایمان می‌آورم، بیشتر به حضورت دل می‌بندم، تو برای من نه فقط یک عشق، بلکه معنای زندگی هستی، و این نامه تنها تلاشی‌ست برای آن‌که اندکی از بی‌کرانگی احساسم را در واژه‌ها بریزم، هرچند می‌دانم هیچ کلمه‌ای توانایی ندارد که عشق من به تو را تمام و کمال توصیف کند، اما باز هم می‌نویسم، چون نوشتن از تو یعنی نفس کشیدن، یعنی زنده بودن، یعنی لمس جاودانگی..ღ @Rialy
@ابدی
کام.نزار
دیدگاه ها (۱۰)

‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌...

تقدیم بانثار عشق خدمتِ جانانم:❤🌹زندگی را طعم لب های تو گیرا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط