هر که با او یار بودم عاقبت او هار شد

هر که با او یار بودم ، عاقبت او هار شد
هر چه را آباد کردم رویِ من آوار شد!!

من درونِ آستینم غُنچه ای گَر داشتم
از بدِ اقبالِ من ، آن غُنچه شکلِ مار شد

بال و پر دادم اگر ، یک نوچه ی میخانه را
رفت و از کوریِ چشمانم یَلِ دَربار شد!!

همچو حَلّاج از رفیقان نیز ، گشتم ناامید
هر چه حق گفتم سَرَم آخر به روی دار شد

مجید_نصیری
دیدگاه ها (۱)

هر چند گفته بود برو در پناه حق من در پناهِ هِق هِق خود مانده...

‏نیازمندیم!به یک آرامش ماندنیبه یک حال خوب تمام نشدنینیازمند...

معمار به جای سقف دیــــــوار کشیدنقاش به جای چشم منقـــــار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط