یه زمانی بهم میگفتن بیشتر از سنت میفهمی

یه زمانی بهم میگفتن بیشتر از سنت میفهمی
خیلی خوشحال میشدم
اما مدتهاست دیگه خوشحال نیستم

چون فهمیدم تو سن خودم زندگی نکردم
همیشه غم و گرفتی بیش از حد توانم بود

چیزایی شنیدم و دیدم
اونم از کسایی که کم نزاشتم براشون
اما الان خبری از حال چشام ندارن

عیبی نداره، ما هم خدایی داریم
میگذره 😊💔

#ابوالفضل_رجبی
دیدگاه ها (۱۳)

دایی جان خداحافظ دایی معمولی نبودی ،سی سال کنارت انس گرفتم ب...

روزگار، گر سر به نامردی گذاشتقید مردی را بزن نامرد باشهر کجا...

خیانت به عشقت فقط خوابیدن با یه نفر دیگه نیست چه چت ساده یا ...

دیگه خسته شدم برای دوستان و خانواده پُل شدم ، همه ی خودمو وس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط