زندگی رقص نجیبی ست
که بر چشمه ی بودن جاریست
رقص ِ یک شاپرک بازیگوش
لای یک دسته گل ِ یاس ِ معطر در باغ
رقص ِ یک نغمه ی آرام ِ اذان
که شبی باد میان من و این قبله پراکنده کند
رقص کِرمی شب تاب،
زندگی شعر ِ نجیبی ست
که در دفتر ِ اندیشه ی این گنبد ِ دَوار
پر از قافیه است
چه کسی گفت خدا شاعر نیست.

" چهار باغ اصفهان در چهار فصل "

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌
دیدگاه ها (۱)

زندگی دست نوازشگر توست....مادر....♡‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌...

هی فلانی! دل به غم مسپار، نومیدی بران از خویشدور دار از جانِ...

ما ‏در خیابان‌ها سرگردانیم،در سفارت‌ها سرگردانیم،در مرزها سر...

اگر هنوز من آواز آخرینِ توامبخوان مرا و مخوان جز مرا که میمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط