رمان ملک قلبم

رمان ملک قلبم

پارت ۸۷


ارسلان، لهی بدیدش به من ببینم میتونم این خوشگل خانم رو ساکت کنم

دیانا، وقتی داشت از دستم میگرفتتش دستش خورد به دستم یه حس آشنایی بهم دست داد آروم شدم انگار یه چیزیم برترف شد

ارسلان، ای خدا دختر قشنگ آروم باش انگشت اشارمو زدم رو بینی کوچولوش بعد زدم به دوتا گونه هاش بعد چونش که خندید الهی مثل من میخنده رو گونش و کنار چشمش چال میوفته قربونش برم دخترم کاش دوباره دل دیانا رو به دست بیارم نگاهی به ارغوان کردم که با خنده چشماش بسته شد

دیانا، مامان قربونت بره دردت این بود چون کم بوده پدر داره شاید این مدلیه

ارسلان، هی دیانا نمیدونی خودمم

دیانا، ارغوان نو بردم گذاشتم رو تخت آروم تختش رو تکون میدادم که استاد اومد تو اتاق

ارسلان، دیانا من هنوزم دوست دارم

دیانا، استاد حالتون خوبه اومد جلو ایستادم جلوش که ماسکش رو درآورد با دیدنش کپ کردم

ارسلان، ماسکمو درآوردم رفتم جلو تر هی میرفت عقب

دیانا، خوردم به دیوار

ارسلان، دستاشو دادم بالا با یه دستم کمرشو گرفتم لبمو گذاشتم رو لباش
دیدگاه ها (۰)

رمان ملک قلبم پارت ۸۸دیانا، دلم برای لباش تنگ شده بود یک سال...

رمان ملک قلبم پارت ۸۹دیانا، ا ر سس لا ن ارسلان، جاندیانا، چی...

رمان ملک قلبم پارت ۸۶دیانا، شما خسته اید بفرمایید استراحت کن...

رمان ملک قلبم پارت ۸۵دیانا، بفرمایید من برم دخترمو بزارم میا...

رمان بغلی من پارت ۴۸یاشار: کت شلوار خوشگلمو( عکسشو میزارم)...

part 7

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط