آمدی یادم دوباره شعر من از هم گسست

آمدی یادم دوباره شعر من از هم گسست
پا شدی از قلب من اما دلم پایت نشست

راه خود کج کن دمی دنیای ویرانم ببین
آه از دست جفای روزگار تلخ و پست

من به سودای وصال تو به دریا میزنم
حیف اما قایق چوبین سهرابم شکست

'من ز یارم چشم یاری داشتم' اما صد حیف
عاقبت چرخ فلک محزون شد و بارم ببست....🦋🦋

خوش حالووا اوقدر کیفلرونده غرقیسن کی وقتون یوخدو پست قویاسان.
دیدگاه ها (۰)

ديگر سراغت را از نارنجِ رها شدهدرپياله‌ی آب نخواهم گرفت ديگر...

عشق من نسبت به تو مانند دریای مواج استعشقی عمیق و قدرتمند و ...

فدای چشم قشنگت تمام بود و نبودمﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﮐﻪ ﺳﺮﻭﺩﻡ ﺑﻔﮑﺮ ﭼﺸﻢ ...

بـے تو اما عشق بـےمعناست مـے دانـے ؟🕊💔🕊دست هـــایم تا ابد تن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط