یه جایی از منظومه ی ترکی حیدر بابا

یه جایی از منظومه ی ترکی حیدر بابا
شهریار از خوشی ها و سرخوشی های گذشته
خودش و رفقاش میگه
که مثلا فلانی اینجور خل بازی در میاورد
بهمانی اونجور تو دسته محرم شاه حسین میگفت
یا اون یکی بیسار جور فیلم بازی میکرد!
بعدش میگه : حالا که ازش حرف میزنیم
فقط قصه و افسانه اس انگار....
بعد حال و روزش و تو پنج کلمه توصیف میکنه
《گئچدی، گئتدی، ایتدی، باتدی ،داغیلدی》
یعنی که:
《گذشت، رفت ،گم شد، تباه شد،از هم پاشید》
فقط پنج کلمه
کدوم شاعر و میشناسین که آدم رو با پنج کلمه ویران کنه؟

#رها_کلیپ
#شهریار
#حیدربابا
دیدگاه ها (۲)

به میزان زیادی غمبه میزان کمی شادیخدا در ما چه دیدی این همه ...

به جز حضور "تو"هیچ چیزِ این جهانِ بیکرانه راجدی نگرفتمحتی عش...

در آغوش تو..‌. لبخند زدن،پلک زدنهمانند نُت دل انگیزی ستکه سا...

من به یک صبح که با خنده ات آغاز شود می اندیشم؛و به یک حبه ی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط