من‌رفتن‌خیلیاروتماشا‌کردم‌بارفتن‌هرکسۍ
قویترشدم‌انقدوابستش‌بودم‌ولۍتامیخاست‌
خودش‌نباشه‌کنارم‌یه‌آن‌حذفش‌میکردم
براۍنموندن‌‌کنارم‌لازم‌نیست‌بهونه‌بیارید
کافیه‌فقط‌به‌خودم‌بگید‌جورۍحذفتون‌میکنم
انگارازعولشم‌نبودیدتوزندگیم
من ازرفتن‌کسۍناراحت‌نمیشم‌
بودید‌هستم‌نبودید‌مهم‌نیست
دیدگاه ها (۰)

#رستوران_گردی

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

³اون روز تموم شد و من هنوز هم توی شوک اون لحظه بودم همش بهش ...

رمان جونکوک ( عمارت ارباب )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط