#سناریو_ولیعهدونقاش دربار #پارت_هفتم لایک یادتون نره😉
#سناریو_ولیعهدونقاش دربار
#پارت_هفتم
( همه توی سالن مسابقه)
( ولیعهد اومد ) جونگکوک: خب خب عزیزان بهترین تصویری رو که میمیتونین بکشین .
ا.ت: بعد از کشیدن غش نکنی 😅😐 مردم: ( خنده)😂
جونگکوک: خانم شجاع 🙂 ا.ت: کی من؟ 🤔
جونگکوک: بله شما ( کوک آروم آروم میاد بین جمعیت و سمت ا.ت)
ا.ت: چی میخوایین؟🤔 جونگکوک: خیلی کنجکاوم بدونم چی میخوایین بکشین 🧐😐
ا.ت: پس بزارین شروع کنم 🙃 جونگکوک: حتما بفرمایید 🙂( صندلی شو براش عقب میکشه)
ا.ت: ممنون😊 جونگکوک: خواهش میکنم شما هم شروع کنید😊😉 مردم: باشه 👍
( پرش زمانی به بعد از مسابقه )
تهیونگ کنار جونگکوک وایستاده: داداش کی تموم میشه؟🥱🧐 جونگکوک: به زودی ، کم مونده 🤏
تهیونگ: راستی دختره کدومه؟ 🧐 جونگکوک: نمیگم 🤐 تهیونگ: داداششششش 😐
جونگکوک: بسه دیگه ، خب وقت تمومه🤫😐 ( با صدای بلند) ا.ت: چقد دیر گفتی😏 تهیونگ: ببخشید میشه کمی معدب تر باشین؟!! 😐😬
جونگکوک: اشکال نداره، شما زود تموم کردین خانوم 😉🙃 ا.ت: بله دیگه فقط وقتی دارین نقاشی هارو نگاه میکنین آب قند بزارین کنارتون😅😏
جونگکوک: ( خنده) حتما 🙂 تهیونگ: خب همه میتونین سالن رو ترک کنین بعدا اعلامیه هارو میزاریم🙃 +: باشه 👍 ( همه رفتن بیرون فقط ا.ت و ا.د موندن )
جونگکوک: خانم ا.ت شما چرا نرفتین؟ 🧐 ا.ت: میخام ببینم وقتی نقاشی مو میبینین چهرتون چطوری میشه البته که خوب نمیتونم ببینم 😅🤐
جونگکوک: میخوایین به این بهونه چهره منو ببینین؟ 🙄🧐
تهیونگ و ا.د: ( خنده ) 😂 ا.ت: نخند ا.د 😑 ا.ت: نخیررر اصلا شوقی برای دیدن چهره شما ندارم 😶
جونگکوک: آها فهمیدم 😐
( وقتی جونگکوک نقاشی ا.ت رو میبینه)
ویو جونگکوک: ......
منتظر پارت بعد باشید ، تایپ کردم میزارم 😊😉
#پارت_هفتم
( همه توی سالن مسابقه)
( ولیعهد اومد ) جونگکوک: خب خب عزیزان بهترین تصویری رو که میمیتونین بکشین .
ا.ت: بعد از کشیدن غش نکنی 😅😐 مردم: ( خنده)😂
جونگکوک: خانم شجاع 🙂 ا.ت: کی من؟ 🤔
جونگکوک: بله شما ( کوک آروم آروم میاد بین جمعیت و سمت ا.ت)
ا.ت: چی میخوایین؟🤔 جونگکوک: خیلی کنجکاوم بدونم چی میخوایین بکشین 🧐😐
ا.ت: پس بزارین شروع کنم 🙃 جونگکوک: حتما بفرمایید 🙂( صندلی شو براش عقب میکشه)
ا.ت: ممنون😊 جونگکوک: خواهش میکنم شما هم شروع کنید😊😉 مردم: باشه 👍
( پرش زمانی به بعد از مسابقه )
تهیونگ کنار جونگکوک وایستاده: داداش کی تموم میشه؟🥱🧐 جونگکوک: به زودی ، کم مونده 🤏
تهیونگ: راستی دختره کدومه؟ 🧐 جونگکوک: نمیگم 🤐 تهیونگ: داداششششش 😐
جونگکوک: بسه دیگه ، خب وقت تمومه🤫😐 ( با صدای بلند) ا.ت: چقد دیر گفتی😏 تهیونگ: ببخشید میشه کمی معدب تر باشین؟!! 😐😬
جونگکوک: اشکال نداره، شما زود تموم کردین خانوم 😉🙃 ا.ت: بله دیگه فقط وقتی دارین نقاشی هارو نگاه میکنین آب قند بزارین کنارتون😅😏
جونگکوک: ( خنده) حتما 🙂 تهیونگ: خب همه میتونین سالن رو ترک کنین بعدا اعلامیه هارو میزاریم🙃 +: باشه 👍 ( همه رفتن بیرون فقط ا.ت و ا.د موندن )
جونگکوک: خانم ا.ت شما چرا نرفتین؟ 🧐 ا.ت: میخام ببینم وقتی نقاشی مو میبینین چهرتون چطوری میشه البته که خوب نمیتونم ببینم 😅🤐
جونگکوک: میخوایین به این بهونه چهره منو ببینین؟ 🙄🧐
تهیونگ و ا.د: ( خنده ) 😂 ا.ت: نخند ا.د 😑 ا.ت: نخیررر اصلا شوقی برای دیدن چهره شما ندارم 😶
جونگکوک: آها فهمیدم 😐
( وقتی جونگکوک نقاشی ا.ت رو میبینه)
ویو جونگکوک: ......
منتظر پارت بعد باشید ، تایپ کردم میزارم 😊😉
- ۱.۵k
- ۰۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط