My vampire partner part : 6

میتوانست وانمود کند که تصادفا پرواز شبانه را انتخاب کرده و این سرخی او را تشنه نمیک... صدای غرش شرورانه ای آمد
چشمانش گشاد شد ولی برنگشت ، بسرعت شروع به فرار کرد
حس کرد چنگالی درون پایش فرو رفت ، دقیقا یک ثانیه قبل از اینکه روی زمین گل آلود کشیده شود و با پشت روی زمین بیفتد
یک دست دهانش را پوشاند هر چند که او آموزش دیده بود که جیغ نکشد
هرگز از یکی مثل من فرار نکن مثل مهاجمش انسانی بنظر نمیرسید
_ چون امکان نداره بتونی فرار کنی و ما از این خوشمون میاد
صدایش مانند غرش یک حیوان وحشی...ولی همچنان لهجه دار بود....اسکاتلندی؟
در حالی که از میان باران به او نگاه میکرد مرد او را با چشمانی که یک لحظه طلایی و سپس به رنگ آبی ترسناکی در آمدند بررسی میکرد.
نه
انسان نبود
از نزدیک میتوانست صورت مردانه اش را ببیند
چانه ای محکم و فکی تراشیده شده که مکملش بود
او زیبا بود... به اندازه ای که فکر میکرد باید فرشته ی
مرگ باشد
ممکن است
چطور میتوانست این احتمال را رد کند؟
دستی که دهانش را پوشانده بود با خشونت چانه اش را به چنگ گرفت.
چشمانش را باریک کرد و روی لب هایش... که بسختی میشد نیش هایش را دید تمرکز کرد.
_ نه
مرد غرید
_ امکان نداره
سمت و آن سمت تکان داد فریاد زد و سرش را به این سمت سرش را پایین برد و پایین گردنش را بویید، سپس از خشم فریاد زد
_ خدا لعنتت كنه
وقتی چشمانش آبی کبود شد اما فریاد زد
انگار نفسش را از بدنش بیرون میکشید
مرد گفت
_ میتونی طی الارض کنی؟
بلند غرید : _ جوابمو بده
با درک نکردن سرش را تکان داد
طی الارض کردن برای خون آشامانی بود که تلپورت میکردند ناپدید میشدند و در جای دیگری ظاهر میشدند
پس اون میدونه که من یه خون آشامم؟
_ میتونی؟
+ ن.. نه
او هرگز به اندازه ی کافی قوی و ماهر نبود
+ لطفا
مقابل باران پلک زد و التماس را در چشمانش ریخت
+ تو زن اشتباهیو گرفتی
_ فکر کنم میشناسمت اگه اصرار داری میتونم مطمئنت کنم
دستش را بلند کرد میخواست او را لمس کن؟ او را بزند؟
با او جنگید و ناامیدانه هیسی کشید
دست خشنش پشت گردن اما را گرفت و در حالی که روی گردنش خم میشد دست دیگرش مچ او را گرفت
بدنش از حس زبان او مقابل پوستش تکانی خورد
دهانش در هوای سرد و خیس داغ بود که باعث لرزیدنش شد تا جایی که عضلاتش منقبض شد
در حالی که اِما را میبوسید خرناس میکشید و دستش مچ او را بسختی می فشرد
زیر دامنش قطرات باران تا پایین ران هایش رد گذاشت و با سرما او را شوکه کرد.
+ اينكارو نكن لطفا
وقتی آخرین کلماتش با ناله بیرون آمد انگار از خلسه بیرون آمده باشد سرش را عقب برد و ابروهایش به هم گره خورد ولی دستش را رها نکرد

خب‌گایز اینم از پارت شبانه قشنگ حمایتش کنید اگر پارت بعدی رو میخواین
دیدگاه ها (۱)

My vampire partner part : 7

My vampire partner part : 8

My vampire partner part : 5

My vampire partner part : 4

⏤͟͟͞͞▣ Between ashes and light ⏤͟͟͞͞▣part 5او را دید.میدور...

⏤͟͟͞͞▣ Between ashes and light ⏤͟͟͞͞▣part ۱۸اما به محض تما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط