Wrong Love
Wrong Love💕
Part3
تهیونگ: کافیه...ماریا بیا...اینجا بشین...
ماریا:ممنون..
ماریا کنار تهیونگ نشست...و تا زنگ آخر حدودا بود که ماریا وارد حیاط پشتی مدرسه شد که کمی استراحت کنه...
جونگی: ببین کی اینجاست...جانگ ماریا...
ماریا: ببین من اصلا حوصله دردسر و دعوا و اینا ندارم...بیخیال شو و برو...
جونگی: ولی تازه شروع کردیم...کجا برم؟
ماریا: ببین پسر من اصلا حوصله تورو ندارم...پس برو...
جونگی: اوه اوه اوه...تند نرو...
تهیونگ: جونگی تمومش کن...
جونگی: اههههه بر خر مگس معرکه لعنت...
تهیونگ: جونگی...هر دختری که به دست میومد رو اذیت کردی...ولی اینو نمیزارم...
جونگی: وای وای چه پسر مهربونی..
تهیونگ: برو...
جونگی: باشه ولی کار من هنوز یا اون کوچولو تموم نشده...
بعد از این حرفش رفت...
تهیونگ: چطوری نیم وجبی...
ماریا: خوبم..
تهیونگ: باهاشون در نیوفت...
ماریا:چرا؟
تهیونگ:فقط...باهاشون در نیوفت...
ماریا: ببین من نمیتونم باهاشون کنار بیام...
تهیونگ: ولی خطرناکه...سعی کن باهاشون کنار بیای...
ماریا: ولی اونا خیلی بی ادب و بیشعور هستن...
تهیونگ: هر چی...ولی بهتره باهاش کنار بیای...چون اینا کلا همینطوری هستن...
ماریا: ولی من تغییرشون میدم..
تهیونگ: نمیتونی...و این کار رو هم نکن...
ماریا: ببین که میتونم
...
ادامه دارد...
...
سلام سلام...من اومدم با یه فیک جدید و به شدت هیجان انگیز...امیدوارم که خوشتون بیاد...و این که لایک و کامنت یادتون نرههه
شرایط..
۲۵ لایک.
۲۵ کامنت
۴ فالور یعنی ۶۵۲ نفر😊😘
Part3
تهیونگ: کافیه...ماریا بیا...اینجا بشین...
ماریا:ممنون..
ماریا کنار تهیونگ نشست...و تا زنگ آخر حدودا بود که ماریا وارد حیاط پشتی مدرسه شد که کمی استراحت کنه...
جونگی: ببین کی اینجاست...جانگ ماریا...
ماریا: ببین من اصلا حوصله دردسر و دعوا و اینا ندارم...بیخیال شو و برو...
جونگی: ولی تازه شروع کردیم...کجا برم؟
ماریا: ببین پسر من اصلا حوصله تورو ندارم...پس برو...
جونگی: اوه اوه اوه...تند نرو...
تهیونگ: جونگی تمومش کن...
جونگی: اههههه بر خر مگس معرکه لعنت...
تهیونگ: جونگی...هر دختری که به دست میومد رو اذیت کردی...ولی اینو نمیزارم...
جونگی: وای وای چه پسر مهربونی..
تهیونگ: برو...
جونگی: باشه ولی کار من هنوز یا اون کوچولو تموم نشده...
بعد از این حرفش رفت...
تهیونگ: چطوری نیم وجبی...
ماریا: خوبم..
تهیونگ: باهاشون در نیوفت...
ماریا:چرا؟
تهیونگ:فقط...باهاشون در نیوفت...
ماریا: ببین من نمیتونم باهاشون کنار بیام...
تهیونگ: ولی خطرناکه...سعی کن باهاشون کنار بیای...
ماریا: ولی اونا خیلی بی ادب و بیشعور هستن...
تهیونگ: هر چی...ولی بهتره باهاش کنار بیای...چون اینا کلا همینطوری هستن...
ماریا: ولی من تغییرشون میدم..
تهیونگ: نمیتونی...و این کار رو هم نکن...
ماریا: ببین که میتونم
...
ادامه دارد...
...
سلام سلام...من اومدم با یه فیک جدید و به شدت هیجان انگیز...امیدوارم که خوشتون بیاد...و این که لایک و کامنت یادتون نرههه
شرایط..
۲۵ لایک.
۲۵ کامنت
۴ فالور یعنی ۶۵۲ نفر😊😘
- ۶۴۷
- ۱۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط