"وقتی زندگی بهت نارنگی میدهد🍊"
Part:6
폭싹 속았수다🍊

ته:خب کنسل میکردی
ات: اصلا نمیام میخوای چیکار کنی؟
ته:ساعت شیش میام دنبالت
(و قطع کرد)
(تهیونگ تو این تماس سرد بود دیگه فکر کنم وایبشو گرفتین)

ات و افکار~~
ته از دستم اعصبانی بود بخاطر دعوای چند شب پیشمون
همش تقصیر خودشه خیلی حساس و عجیب شده
نمیتونم درکش کنم، سکسی بی اعصاب

همینطوری داشتم تو دلم بهش غر میزدم به سمت اتاقم رفتم و یه لباس قشنگ انتخاب کردم

ویو چند ساعت بعد~~
آماده شدم یه آرایش ملایم دخترونه کردم
و موهامو حالت دادم و..
خیلی بانمک شده بودم
توی آینه قربون صدقه خودم میرفتم
ات: خدا چی آفریده... تهیونگ فدام شه
عسله عسل..
به ساعت نگاه کردم‌.‌..















این جا مونده بود...

#فیک_بی تی اس
دیدگاه ها (۱)

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

پارت ۱۰# حلقه_سکوت *که یهو منو کشید سمت خودشو از پشت بغلم کر...

پارت۱۴# حلقه_سکوت ویو تهیونگ * بعد از شستن ظرفا حسابی خسته ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط