میدانی

می‌دانی
چی باعث شد
اینهمه دوستت داشته‌باشم
و از فکر کردن به تو دست بر ندارم؟!
تو کودکِ غمگین و سرکوب‌شده‌ی درونم را از زیر آوار بیرون کشیدی، گرد و خاکش را تکاندی، بغلش گرفتی، تحسینش کردی و دوستش داشتی.
تو زمانی از راه رسیدی که من نیاز داشتم حس کنم برای کسی، بیشتر از هرکسی اهمیت دارم.
تو در موعد زخم‌های عمیق من رسیده‌بودی و برای کودک تنها و ترسیده‌ی درونم، پناه شدی و این منطقی‌ترین دلیلی‌ست که برای دوست داشتنت سراغ دارم...
❤️_____
دیدگاه ها (۰)

تازگی ها دلم که می گیرد؛شال و کلاه میکنمهندزفری و گوشی ام را...

🌬آدم‌های ساده را دوست دارمکسانی ‌که بدی‌ها را باور ندارندو ب...

سالهاست_ منتظر آمدن روزهای بهتری بودیم .ولی نمی دانم چرا هنو...

ما را از سادگی ترسانده اند؛هیچ کس نگفت: سادگی هم خوب است٫هیچ...

part6🦋&داداش -جونم&خیلی دوست دارم-منم دوستت دارم حالا چی شده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط