حالم از این انسان های الکی خوش بهم میخورد همان کسانی که

حالم از این انسان های الکی خوش بهم میخورد ؛ همان کسانی که ادعای بینایی و مهربانی میکنند ولی حتی از نابینا‌ها هم کور ترند ! انها از گرگ هم دردنده ترند...
فکر میکردم ؛ دقایقی پیش فکر میکردم به چیز هایی که هیچ گاه راجبش تامل نکردم ، انسان ها ، عجیب جمله‌ی 'زنده‌کش‌مرده‌پرست' را میپرستند..نه...حتی فرا تر از آن ، در آن زندگی میکنند ؛ مُنکرش هستند اما زندگی‌اش میکنند ، آن هم با عشق ! خنده دار است...
یک انسان ارزش خاصی ندارد ، اما من به تو زمان میدهم ، میگزارم بعد از مرگش را ببینی ؛ قاب های صورتش در تک تک مکان ها وجود خواهد داشت ، دسته گل هایی که در عمرش حتی از نزدیک ندیده بود را هدیه خواهد گرفت ، افرادی را میبند که ادعای دوستی میکنند و حتی چهره‌شان را نیز به یاد ندارد ، اشک هایی به یادش ریخته خواهد شد که برایش دریا میسازد تا درش پارو زند ، او این هارا تک به تک تجربه خواهد کرد ! میخواهی بدانی چرا ؟! ؛ آه عزیزکم دیر فهمیده ای که این انسان ها ، واقعا عجب بازیگر هایِ پستی هستند..میکشنت و بعد با کمال احترام ، میپرستنت....درد دارد..دردناک است
و حال ؛ از من توقعی نداشته باش ! حال درد و غم و اندوه را به هیچ وجه ندارم..دلم فقط آرامشِ زمستانی را میخواهد...شنیدن صدای برف به هنگام منجمد شدن....
دیدگاه ها (۰)

احساس میکردم به جای کشیدن سیگار هایش مَردُمَش را نخ به نخ می...

میخواستم اشک بریزم اما باران نمیبارید ؛ میخواستم فریاد کِشَم...

دلم میخواهد کوله ای بردارمو از اینجا به جایی دور سفر کنم ؛ ج...

دیگر حتی حوصله‌ی فریاد های بی‌صدایم را نیز ندارم..تنها ؛ دلم...

ای انسان های بیشرم ، کمی شعور به خرج دهید ، کمی انسانیت داشت...

دختر کوچولوی تناسخ یافته من

My angel ( part 18 ) _ میدونم .. میدونم که چقدر کارم پست و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط