نمی خواستم ناراحتت کنم

نمی خواستم ناراحتت کنم
اما انگار کردم
با دوست داشتن زیادم
با هِی ببینمت هایم
با همیشه ببخشها و
همیشه ، دلَم برایِ تو تنگ شُده هایم
نمی خواستم ناراحتت کنم
اما انگار کردم
وقتی که با شانه هایِ بالا گرفته از تو میگفتم
وقتی که نام تو را بلند میخواندم
وقتی که در همیشه
هر جا
تو را به نام کوچَکت صدا میکردم
نمی خواستم ناراحتت کنم
اما انگار کردم
وقتی که آن همه تو را
خواب دیدم
نمیخواستم
اما ...
دیدگاه ها (۰)

اگرچه گفته‌انددهان تو را دوباره خواهیم بستاما نگرانِ سکوتِ م...

عشق من...تو را به جای همه‌ی کسانی کهنمی‌شناخته‌ام، دوست می‌د...

ضعیفه نبوده ایماگر سالها دیدیم و دیده نشدیماگر سالها قصد کرد...

‌از یه جایی به بعد دوست داشتن به حرف نیستتوی نگاه آدما نقش م...

رمان در میان موهای نقره ای«پارت اول»

یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح . هی چشمهای تو پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط