کپشن

#کپشن
خونه بودم بهم زنگ زد گفت:
-دیدی چ بارونی میاد؟
تعجب کردم و گفتم:
-بزار برم لب پنجره اتاقم
وقتی پنجره رو باز کردم دیدم اون پایین داره نگام میکنه =)
انگار دنیا رو دادن بهم، قهقهِ زدم :)
عادت شد براش :)
هروقت میگفت بارونه میرفتم دم پنجره :)
میخوام بگم کاش بارون بیاد دوباره :)
خیلی وقته همه جا خشکه :)
#عشق
دیدگاه ها (۳)

آتاجان قادان من آلامگونون موبارک السون😘#روز_پدر مبارک🤗❤️#آتا...

کتاب من پیش از تو اثر #جوجو_مویز یکی از پرفروش‌ترین کتاب های...

#درخواستی

اگه ی روز حالت خیلی بد بود و نمی‌تونستی حرف بزنی؛بهم زنگ بزن...

نام فیک:عشق مخفیPart: 14*سه سال بعد*(الان ات ۲۰ سالشه و جیمی...

نام فیک:عشق مخفیPart:16ویو ات*بعد از قطع کردن تلفن مادرم بهم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط