آدم هایِ امروز ، دفتر خاطرات ندارند !
درد دل ها ، مجازی شده ... ما درد دل هایمان را برایِ هم پست می کنیم !
ما حرف هایمان را تویِ صفحات چتِ عزیزترین هایمان می نویسیم و به در و دیوارش عکس و شعر و نوشته های قشنگ می چسبانیم !
دفترِ خاطراتِ آدم هایِ امروز ، یک صفحه ی لمسیِ چند اینچی است با کوله بارِ سنگینی از حسرت و حرف و خاطره هایِ تایپ شده ...
قبل تر ها ، برای فراموشی ، دفترهایِ خاطراتمان را سر به نیست می کردیم ...
این روز ها ولی ، هر بار که کم آوردیم ؛ می افتیم به جانِ سوابقِ چت هایمان ...
و کسی چه می داند چه اندازه درد دارد ، بعضی از همین سر به نیست کردن هایِ بی بازگشت !
در روزگاری که آدم ها در یک پروفایل خلاصه می شوند و فراموش کردنشان به یک لمسِ چند ثانیه ای بند است !
آدم هایِ وفاداری نیستیم ، زود دل می بندیم و زود فراموش می کنیم ... !
کاش در دورانِ همان دفترخاطره هایِ قفلی ، جا مانده بودیم !

💙💔
دیدگاه ها (۰)

شب به شب منتظر قاصدکی میمانمتا خبر از تو رساند به تنِ بی جان...

اگر یک روز اززندگی من باقی مانده باشد،ازهر جای دنیاچمدان کوچ...

دور مانده‌ام.چون جزیره‌ای ناشناخته،در انتهای دریایی که دیگر ...

دلتنگم... لبخند دروغکی چرا... خوب نیستم ... مثل قرصی که نیمه...

آدم هایِ امروز ، دفتر خاطرات ندارند !درد دل ها ، مجازی شده ،...

ادم هایِ بی معرفتی شده ایم...زود برایِ هم تکراری می شویم...ز...

اوایی از گذشته بخش اول:  خاطرات زندگی با یک دکتر روانی. 001 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط