عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم
«من که دائم پای خود دل را به دریا می زنم
پیش تو پایش بیفتد قید خود را می زنم»
خرمن جان و تنم را از شرار عشق تو
شعله هایی بیقرار و بی محابا می زنم
قصه ی دلبستگی پایان ندارد، تا ابد
روی تقویم دلم تاریخ فردا می زنم
تا بیایی در برم با گرمی آغوش خود
آتشی بر بستر خاموش شبها می زنم
پیش تو پایش بیفتد قید خود را می زنم»
خرمن جان و تنم را از شرار عشق تو
شعله هایی بیقرار و بی محابا می زنم
قصه ی دلبستگی پایان ندارد، تا ابد
روی تقویم دلم تاریخ فردا می زنم
تا بیایی در برم با گرمی آغوش خود
آتشی بر بستر خاموش شبها می زنم
- ۶.۲k
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط