بلند شد
بلند شد،
عینکش رو در اورد
و در مقابل جمعیتی که براش دست میزدن سر خم کرد.
اما وقتی سرش رو بالا اورد و نگاه عزیزش رو دید که با اغوش باز منتظره،
بی توجه به ادما،
بی توجه به دوربینا،
حتی بی توجه به عینک جدیدش که افتاد و شکست به سمت عزیزش دوید و خودشو تو اغوشش پرت کرد...
عزیزش برای دیدن این صحنه از ماموریت مهمی گذشته بود:)
و میدونید لحظه ای که عزیزشو بغل کرد چی گفت؟
گریه کرد و گفت:
_ما تونستیم ملودی من... ما انجامش دادیم!
*اینو نگه دارید چون یه نفر قول داده واقعیش کنه:)
عینکش رو در اورد
و در مقابل جمعیتی که براش دست میزدن سر خم کرد.
اما وقتی سرش رو بالا اورد و نگاه عزیزش رو دید که با اغوش باز منتظره،
بی توجه به ادما،
بی توجه به دوربینا،
حتی بی توجه به عینک جدیدش که افتاد و شکست به سمت عزیزش دوید و خودشو تو اغوشش پرت کرد...
عزیزش برای دیدن این صحنه از ماموریت مهمی گذشته بود:)
و میدونید لحظه ای که عزیزشو بغل کرد چی گفت؟
گریه کرد و گفت:
_ما تونستیم ملودی من... ما انجامش دادیم!
*اینو نگه دارید چون یه نفر قول داده واقعیش کنه:)
- ۳.۱k
- ۱۹ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط