خیلی وقته که دیگه

خیلی وقته که دیگه
خدا خدایی نمیکنه شایدم‌ اونم فراموشم
کرده یا براش مقدورنیست دستمو
بگیره خیالی نیست امامن دلم
برای خداهم میسوزه کاش میتونستم
براش کاری کنم..‌.
دیدگاه ها (۰)

یعنی من نمیتونستم ارومجونت باشم مگه کی بهترازمن نازتومیکشیدو...

متاسفم برای اونیکه تو قراره همراهش بشی واقعاجای تاسف داره اح...

تنهایی برای هرکسی تعریفی دارد وبرای من تنهایی اینطور استکه ا...

گاهی آنقدر دلم به حال خودم میسوخت که تنها اشکهایم آرامم میکر...

عین کسی که در تمام تناسخ هایشفاحشه ای غمگین بودهو مجسمه ی بر...

ñęw póşt Frôm àşhä༺༺༺༺༺🐰༻༻༻༻༻༻🪽:: همین الان متوجه یه فاجعهٔ ...

نمی‌دونم چرا ولی دلم میخواد امشبم رو با فکر تو بگذرونم ، خیل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط