مدرسه ه مرفتم

مدرسه كه ميرفتيم
هربار كه دفتر مشقمون رو جا ميذاشتيم
معلممون ميگفت "مواظب باش خودتو جا نذارى
و ما ميخنديديم و فكر ميكرديم
نميشه خودمونو جا بذاريم!
بزرگ كه شديم بارها و بارها يه قسمت از خودمون رو جاگذاشتيم؛
توى يه كافه،
توى يه خيابون،
توى يه خاطره...

#چاوشی
#نوستالژی
دیدگاه ها (۷)

تـــو ڪجا ؟ ڪوچه ڪجا ؟ پنجره‌ے باز ڪجا ؟من ڪجا ؟‌ عشـق ڪجا ؟...

‏با فنجان چای هم می توان مست شد‏اگر اویی که باید باشد، باشد....

#پاییز#سیاوش_قمیشی

لطفاً وقتی آدم ها حرف دارندپای حرف هایشان بنشینیدحرف ها حکم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط